خراسان غربی؛ نگاهی نام نیشابور و دگرگونیهای آن در گذر تاریخ
خراسان در مفهوم تاریخی و فرهنگی آن؛ سرزمینی است گسترده که از قومس در ایران تا کرانههای ترکستان چین را در بر میگیرد؛ این خراسان بزرگ، در عرف جغرافیانگاران و تاریخنویسان قدیم و پژوهشگران تاریخ و فرهنگ و تمدن روزگار ما، ناحیهای بسیار گسترده در خاوران ایرانزمین (ایران بزرگ فرهنگی) که امروز شرق ایران، افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخش از قرقیزستان را در بر میگیرد. چهار شهر، کرسی و تختگاه و مرکز تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خراسان بزرگ در دوران اوج شکوفایی آن و کانون هویت تاریخی-فرهنگی آن در امروز هستند: نیشابور (مرکز خراسان غربی)، بلخ (مرکز خراسان شرقی)، هرات (مرکز خراسان جنوبی)، مرو (مرکز خراسان شمالی). در این نوشتار به ریشهکاوی نام نیشابور، کانون هویت خراسان غربی (خراسان ایران معاصر) میپردازیم.
نیشابور، نامی است آشنا در تاریخ فرهنگ و تمدن ایران. پیشینه نام نیشابور یا جاینامشناخت نیشابور؛ به بررسی سرگذشت و چگونگی نامگذاری، و همچنین واکاوی درونمایه نامهای نهاده شده بر جغرافیای نیشابور میپردازد. جاینامشناسی، شاخهای است که به شناخت نامهای جغرافیایی (یا جاینامها یا توپونیمها Toponyms) ویژه گردیده است. جاینامها در بر گیرنده بنمایههایی از تاریخ، جغرافیا، اساطیر و فرهنگ هر ملت بوده و همچون بناهای تاریخی و اشیاء موزهای، به مثابه بخش مهمی از میراث فرهنگی؛ سند هویت و شناسنامه? هر سرزمین و باشندگان آن بهشمار میآیند. به عبارتی؛ یک نام، هم شاخص و هم معیار شناخت است و هم واقعیتهای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی سخن میگوید. از همین روی؛ بررسی و واکاوی پیشینه نامهای نیشابور، کاری بایسته و ارجمند در راستای شناخت پیشینه تاریخی و فرهنگی و ویژگیهای اقلیمی این دیار، بهشمار میآید. شماری از نامها و لقبها (نامهای توصیفی) همراه با دگرگونیهایی چند؛ میراث و کارنامه تاریخی کهن و آکنده از فراز و نشیبهای فراوان و تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ چندان این بوم در گذر دورانهاست؛ نامهایی همچون دژ سنگی، رئونت، ابرشهر، نیشاپور، شادیاخ و … و لقبهایی همچون دهلیز مشرق، شهر فیروزه، امالبلاد، دارالعلم، مدینةالرضا و … که درونمایه این نوشتار قرار گرفتهاند.
برای خواندن ادامه این نوشتار، بر روی اینجا کلیک نمایید.