نیشابور، تختگاه خراسان غربی و پایتخت ایران در دوره صفاریان
شهر نیشابور، مرکز ربع نیشابور (یا استان خراسان غربی)، در طول تاریخ حیات اجتماعی خود، به عنوان «شهر مردم»، «شهر چندفرهنگی» (Multicultural) یا «شهر همبودگاه اندیشهها و فرهنگهای گوناگون از سرتاسر گیتی»، شناخته میشود و به تعبیری؛ نیشابور، مهرباندیاری است که مردمان دیاران گوناگون و به ویژه مردمان خراسانزمین، روی بدان داشتهاند. تنها، با واکاوی تاریخ فرهنگی و اجتماعی خراسان، نشان از دانشمردان و دانشورزان خراسانی بسیاری توان گرفت که نیشابور را موطن گزیده و در این شهر رحل اقامت و سکونت افکندهاند، به عنوان نمونه در تاریخ الحاکم، بارها نامهای بزرگوارانی را میبینیم که با نسبتنامهایی چون بلخی، هروی، مروزی، بخاری، سمرقندی، استوایی، ترمذی، ابیوردی، فرغانی، جوزجانی، کابلی، جنجرودی، طالقانی، ابیوردی، شاشی یا چاچی، نسوی، خجندی، جوزجانی، بغلانی، مرورودی و ... همراه گردیده است. در همین کتاب الحاکم، از اهالی دانشورز ولایتهای ربع نیشابور که ساکن شهر نیشابور بودهاند نیز با نسبنامهایی چون اسفراینی، استوایی (استوا= قوچان)، طوسی، بیهقی (=سبزوار)، ابیوردی، باخرزی، بشتی (بشت= کاشمر)، بوزجانی (= حدود تربت جام)، جوینی، جنابدی (جنابد= گناباد)، خوافی، دهستانی (دهستان= منطقهای در شمال بجنورد)، زوزنی (= حدود تایباد)، سرخسی، طبسی، قهستانی (= قاین و جنوب آن)، کلاتی، نوقانی، خسروجردی، مزینانی، زاوهی، آزادواری، و ... نام برده شده است. همین، خود نشانگر پیوندها، باشندگیها و پیوستگیهای ژرف خراسانیان در «شهر مردم»، نیشابور است. از این نگاه، نقش سنتی و تاریخی نیشابور در حیات اجتماعی و فرهنگی خراسان بزرگ، همان نقشی است که تهران در ایران امروز، ایفا مینماید؛ پس اگر تهران «شهر ملی ایران» نامیده میشود، نیشابور را نیز باید به شایستگی، «شهر ملی خراسان» نامید.
↓ مقالههایی درباره خراسان بزرگ غربی و استان خراسان غربی: