سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پهنه تاریخی و فرهنگی خراسان غربی

نیشابور، تختگاه خراسان غربی و پایتخت ایران در دوره صفاریان

 

نیشابور، مرکز خراسان غربی و پایتخت ایران در دوره صفاریان
صفاریان از نخستین حکومت‌های مستقل ایرانی بودند که نزدیک یک و نیم قرن (247–394ق) بر مناطق شرقی و جنوبی ایران مانند کابل، سیستان، کرمان و فارس و نیز در اوج قدرت خود بر خراسان حکومت می‌کردند.(1) خراسان در این دوران (قرن سوم و چهار هجری) دارای چهار تختگاه بود که عبارتند از: نیشابور، هرات، مرو و بلخ.(2) نیشابور به عنوان مرکز بخش غربی خراسان بزرگ، دارای تقسیمات منطقه‌ای، مناطق و ملحقاتی بود که عبارتند از: استوا، رخ، بشت، بیهق (شامل شهر و شهرستان سبزوار کنونی)، جوین، اسفراین، ارغیان، زوزن، زاوه، زام (جام)، باخرز، اشبند و خواف.(3) 
یعقوب لیث صفاری، بنیانگذار حکومت صفاریان، در سال 259 هجری با برکناری آخرین امیر طاهری (محمد بن طاهر)، بر نیشابور، دست یافت.(4)یعقوب لیث صفاری و پس از او، برادرش عمرو بن لیث، مجدداً در سال 279 هجری، نیشابور را پایتخت سلسله صفاریان قرار داد و عمارات زیادی بر شهر افزود.(5) ابوحفص حداد و حمدون قصار، از پایه‌گذاران مکتب عرفانی ملامتیه خراسان، در این دوران می‌زیسته‌اند.(6)

منابع:
1. «صفاریان»، دانشنامه اهل بیت ویکی‌شیعه، 20 دسامبر 2016.
2. «تاریخ بخارا»، ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، ترجمه ابونصر محمد بن زفر بن محمد، تصحیح مدرس رضوی، تهران: انتشارات توس، 1363، ص127.
3. «اعلاق النفسیه»، احمد بن عمر معروف به ابن رسته، ترجمه حسین قره‌چانلو، تهران: امیرکبیر، 1365، ص200.
4. «تاریخ سیستان»، مؤلف نامعلوم، به تصحیح ملک‌الشعرای بهار، تهران: پدیده، 1366، ص 223–224.
5. «نزهة القلوب»، حمدالله مستوفی قزوینی، به کوشش محمددبیر سیاقی، تهران: کتابخانه طهوری، 1336، ص212.
6. «جستجو در تصوف ایران»، عبدالحسین زرین‌کوب، تهران: امیرکبیر، 1363، ص338.

نیشابور؛ شهر ملی خراسان، مرکز خراسان غربی

 

استان خراسان غربی

شهر نیشابور، مرکز ربع نیشابور (یا استان خراسان غربی)، در طول تاریخ حیات اجتماعی خود، به عنوان «شهر مردم»، «شهر چندفرهنگی» (Multicultural) یا «شهر همبودگاه اندیشه‌ها و فرهنگ‌های گوناگون از سرتاسر گیتی»، شناخته می‌شود و به تعبیری؛ نیشابور، مهربان‌دیاری است که مردمان دیاران گوناگون و به ویژه مردمان خراسان‌زمین، روی بدان داشته‌اند. تنها، با واکاوی تاریخ فرهنگی و اجتماعی خراسان، نشان از دانش‌مردان و دانشورزان خراسانی بسیاری توان گرفت که نیشابور را موطن گزیده و در این شهر رحل اقامت و سکونت افکنده‌اند، به عنوان نمونه در تاریخ الحاکم، بارها نام‌های بزرگوارانی را می‌بینیم که با نسبت‌نام‌هایی چون بلخی، هروی، مروزی، بخاری، سمرقندی، استوایی، ترمذی، ابیوردی، فرغانی، جوزجانی، کابلی، جنجرودی، طالقانی، ابیوردی، شاشی یا چاچی، نسوی، خجندی، جوزجانی، بغلانی، مرورودی و ... همراه گردیده است. در همین کتاب الحاکم، از اهالی دانشورز ولایت‌های ربع نیشابور که ساکن شهر نیشابور بوده‌اند نیز با نسب‌نام‌هایی چون اسفراینی، استوایی (استوا= قوچان)، طوسی، بیهقی (=سبزوار)، ابیوردی، باخرزی، بشتی (بشت= کاشمر)، بوزجانی (= حدود تربت جام)، جوینی، جنابدی (جنابد= گناباد)، خوافی، دهستانی (دهستان= منطقه‌ای در شمال بجنورد)، زوزنی (= حدود تایباد)، سرخسی، طبسی، قهستانی (= قاین و جنوب آن)، کلاتی، نوقانی، خسروجردی، مزینانی، زاوهی، آزادواری، و ... نام برده شده است. همین، خود نشانگر پیوندها، باشندگی‌ها و پیوستگی‌های ژرف خراسانیان در «شهر مردم»، نیشابور است. از این نگاه، نقش سنتی و تاریخی نیشابور در حیات اجتماعی و فرهنگی خراسان بزرگ، همان نقشی است که تهران در ایران امروز، ایفا می‌نماید؛ پس اگر تهران «شهر ملی ایران» ‌نامیده می‌شود، نیشابور را نیز باید به شایستگی، «شهر ملی خراسان» نامید.


دوازده مقاله درباره خراسان غربی

 


خراسان غربی؛ نگاهی نام نیشابور و دگرگونیهای آن در گذر تاریخ

 

  
نام نیشابور و دگرگونی‌های آن در گذر تاریخ
 
خراسان در مفهوم تاریخی و فرهنگی آن؛ سرزمینی است گسترده که از قومس در ایران تا کرانه‌های ترکستان چین را در بر می‌گیرد؛ این خراسان بزرگ، در عرف جغرافیانگاران و تاریخ‌نویسان قدیم و پژوهشگران تاریخ و فرهنگ و تمدن روزگار ما، ناحیه‌ای بسیار گسترده در خاوران ایران‌زمین (ایران بزرگ فرهنگی) که امروز شرق ایران، افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخش از قرقیزستان را در بر می‌گیرد. چهار شهر، کرسی و تختگاه و مرکز تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خراسان بزرگ در دوران اوج شکوفایی آن و کانون هویت تاریخی-فرهنگی آن در امروز هستند: نیشابور (مرکز خراسان غربی)، بلخ (مرکز خراسان شرقی)، هرات (مرکز خراسان جنوبی)، مرو (مرکز خراسان شمالی). در این نوشتار به ریشه‌کاوی نام نیشابور، کانون هویت خراسان غربی (خراسان ایران معاصر) می‌پردازیم.
نیشابور، نامی است آشنا در تاریخ فرهنگ و تمدن ایران. پیشینه نام نیشابور یا جای‌نام‌شناخت نیشابور؛ به بررسی سرگذشت و چگونگی نام‌گذاری، و همچنین واکاوی درونمایه نام‌های نهاده شده بر جغرافیای نیشابور می‌پردازد. جای‌نام‌شناسی، شاخه‌ای است که به شناخت نام‌های جغرافیایی (یا جای‌نام‌ها یا توپونیم‌ها Toponyms) ویژه گردیده است. جای‌نام‌ها در بر گیرنده بن‌مایه‌هایی از تاریخ، جغرافیا، اساطیر و فرهنگ هر ملت بوده و همچون بناهای تاریخی و اشیاء موزه‌ای، به مثابه بخش مهمی از میراث فرهنگی؛ سند هویت و شناسنامه? هر سرزمین و باشندگان آن به‌شمار می‌آیند. به عبارتی؛ یک نام، هم شاخص و هم معیار شناخت است و هم واقعیت‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی سخن می‌گوید. از همین روی؛ بررسی و واکاوی پیشینه نام‌های نیشابور، کاری بایسته و ارجمند در راستای شناخت پیشینه تاریخی و فرهنگی و ویژگی‌های اقلیمی این دیار، به‌شمار می‌آید. شماری از نام‌ها و لقب‌ها (نام‌های توصیفی) همراه با دگرگونی‌هایی چند؛ میراث و کارنامه تاریخی کهن و آکنده از فراز و نشیب‌های فراوان و تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ چندان این بوم در گذر دوران‌هاست؛ نام‌هایی همچون دژ سنگی، رئونت، ابرشهر، نیشاپور، شادیاخ و … و لقب‌هایی همچون دهلیز مشرق، شهر فیروزه، ام‌البلاد، دارالعلم، مدینةالرضا و … که درونمایه این نوشتار قرار گرفته‌اند.
برای خواندن ادامه این نوشتار، بر روی اینجا کلیک نمایید.